پرشانپرشان، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

پرشان

پرشان در شمال

پسر قشنگم   عزيز دلم كه انقدر شيرين شدي براي بار دوم با تو رفتيم شمال اين دفعه خيلي خيلي بهت خوش گذشت حسابي آب بازي كردي لب دريا رفتي ماسه بازي كردي. اون استخري كه خاله سميرا برات فرستاده بود رو پر از آب مي كردي و حسابي آب بازي كردي. راستي انقدر بهت خوش گذشت كه شروع كردي به حرف زدن به خاله سيما مي گي آلاااااا كه اون غش مي كنه برات به غذا مي گي آدي به توپ مي گي توپ به ماست مي گي مات دريا رو هم مي گي و همه اين كلمه ها رو انقدر شيرين ادا مي كني كه دل آدم ضعف مي ره برات . خدا رو شكر خيلي پسر خوبي بودي اصلا ما رو اذيت نكردي تو صندلي ماشينت هم نشستي ما هم قول مي ديم حالا كه خوشت اومد تو رو بيشتر ببريم دريا.   خدايا پسرم رو به...
30 تير 1392

به دنيا اومدن هيما

پرشان جون من و تو با ماماني و خاله سيما رفتيم جشن به دنيا اومدن هيما كوچولو خيلي خوب بود و به شما هم خوش گذشت انشاالله زير سايه فائزه جون و پدرش و كنار برادرش نيما ايام خوشي رو سپري كنه. راستي بابا حميدت هم چون مشهد ماموريت بود نتونست بياد.   بوس براي پرشانم
30 تير 1392

ادامه درمان دلدرد

عزيزم؛ مامان فدات بشه بالاخره شربت مترونيدازول كه دكتر صيقلي برات نوشت تا حدودي روي شما اثر مثبت داشت ايشاالله كه ديگه هيچ وقت هيچ دردي نداشته باشي.   قربونت بره مامان
30 تير 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرشان می باشد